برای من انگلیسی زبان پوچی است. نه فحش هایش ناراحتم می کنند٫ نه تمجید هایش خوشحال. اگر از من بخواهند به انگلیسی چیزی را فحش بدهم٬ می توانم چشم ببندم و دهان باز کنم و هر چه تا امروز شنیده‌ام را به زبان بیاورم. حالا همین مسئله در زبان فارسی اتفاق بیافتد٫ عکس العملم احتمالا چیزی‌ست شبیه "همم... س... سگ؟" بعد بگن بدتر. میگم "هممم.. هم... سگ. خر." هر کسی هم به من فحشی فرای همین دو کلمه بده بهم برمیخوره. حتی اگر سعی کنم به روی خودم نیارم. برای همین نمی فهمم منظور از اینکه آدم برای ابراز احساسات به زبان مادری رو میاورد یعنی چه. من به آدم های زیادی همینطوری گفته‌ام i love you. حالا س. برایم می نویسد 'الهه من خیلی دوستت دارم' و من هاج و واج می مانم چه بگویم. آخرش می گویم 'i love you too'. خ میگوید دوستت دارم و من فقط برای ناراحت نشدنش در پیام می نویسم "منم دوستت دارم" و هی از چندش مور مور میشوم.

او هم همینطور است. میدانم چون ما اینقدر از فکر کردن خسته‌ایم که نمیگذاریم در مغز یکدیگر ایهامی باقی بگذاریم. من به او میگویم 'بدم میاد از اینطوری غذا خوردنت.' و میگه "من وقتی جلو غریبه ها غذا میخورم معذب میشم. اگر تو نمی بودی با دست میخوردم."وسط بحثی که خودم شروع کردم میگم"حوصله‌ی بحثم رفت. باشه یک وقت دیگه ادامه بدیم." میگه باشه و پیام نمیده.به هم میگیم. هر چی از ذهنمان میگذره. خیییلی بیشتر از سه چهار بار با نفرت برای هم نوشتیم "من از تو متنفرم." به فارسی. بعد به بحثمان ادامه دادیم. ناراحت نشدیم. همین امروز٫ همینطور که پیتزایش را به جای چاقو با دست خورد٫ بهم گفت "من حس می کنم دوستت دارم. همینطوری هر روز بیشتر. نفرت اولیه‌ای که داشتم دیگه نیست." من گفتم"تشکر". بعد گفتم "تو هم حس می کنی انگلیسی زبان پوچی است؟؟" با دهان پر چشم هایش را گشاد کرد و با دست هایش بال بال زد به نشانه‌ی اینکه وااااای آررررره!!! ده ثانیه بعدش گفت"حالا به تو گفتم ولی نمیتونم به فارسی به کسی بگم دوستش دارم."