گفت «وقتی اوضاع مثل الان خراب میشه، به خودت یادآوری می‌کنی که روزهای خوبی داشتی؟ به خودت میگی که چون قبلا توانستی از پسش بربیای اینبار هم درست میشه؟» برای همین آمدم یادآوری کنم که...

در مسیرم بهش پیام دادم و گفتم دارم میرم امتحانی بدم که می‌دانم قرار است پاس نشوم. جواب نداد. مثل تمام وقت‌هایی دیگری که در حال مرگ نبودم! اصولا مگر اینکه در چند قدمی مرگ باشم با هم حرف نمی‌زنیم. امتحان را دادم. دو روز بعد وقتی نمره‌اش آمد هنوز جواب نداده بود و من برایش نوشتم «یادت است آنروزی که بهت پیام دادم؟ پاس شدم. ۱۰۰ گرفتم.» قانون بی‌تفاوتی به هر چیزی جز مرگ را شکست. گفت «you're really smart. but don't let it get in your head»  

این چیز کمی نیست.