از میدان که میامدم راننده‌ی Uberم ایرانی بود. نامش حمید بود و شک کردم ایرانی باشد. بهش زنگ زدم که مشخصات محلی که باید میآمد را بهش بدهم و لهجه‌اش ایرانی بود. من لهجه‌ی ایرانی، مکزیکی، فرانسوی و پاکستانی/هندی را در انگلیسی زود میفهمم. وقتی رسید و سوار شدم گفتم "سلام" جوابم را داد. اما نفهمید فارسی‌ حرف می‌زنم. احتمالا فکر کرد مسلمانی هستم که به مسلمان دیگری سلام داده‌ام. پرسید where are you from? با لهجه‌ی غلیظ انگلیسی گفتم افغانستان. هههههههه. گفت «خوبین شما؟» گفتم «خوب استم تشکر. شما خوب استین؟» جوابم را به ایرانی داد. یادم نیست. یک لحظه توقف کرد تا آدرس را وارد کند. گفتم «میشه مه پیش‌رو بشینم؟» گفت «آره آره چرا نشه» رفتم پیش‌رو نشستم و تشکر کردم. آدرس را زد. دنبال جای usb میگشتم تا مبایلم را به چارج بزنم. گفت «من رو پونزده (پانزده) درصدم. سیم منو دربیار از خودتو بزن» یا یک چیزی شبیه این که من درست یادم نیست. تشکر کردم و مبایلم را وصل کردم.

چند دقیقه سکوت بود.

گفتم «آهنگ فارسی پخش کنم؟» خندید گفت «آره آره» مبایلم به سیستمش وصل بود. Spotify (اپلکیشنی که ماهانه بهش پول میدی و بهت دسترسی به ملیون‌ها آهنگ را به صورت آنلاین میده) را باز کردم. گفتم «چی ره خوش دارین؟» تجربه یکبار دیگر ثابت کرد که در فارسی گفتگوی زبانی با ایرانی‌ها و نوشتاری با تاجیک‌ها سخت است :) متوجه‌ی حرفم نشد. گفتم «کدام هنرمند را دوست دارین؟» گفت قدیمی‌ها را دوست دارد ولی من هر چه پخش کنم گوش میکند. از اسپاتیفای رفتم به صفحه‌ی معین (که هفته‌ی پیش در تگزاس کنسرت داشت و برای همین در ذهنم بود). معروف‌ترین آهنگ معین در اسپاتیفای "زندگی با تو" بود. به این آهنگ گوش دادیم. دلم یک آهنگ آشناتر میخواست. "شنیده‌ام" از تواب آرش را پخش کردم. خیلی خوشش آمد انگار. وقتی خیلی خوشش می‌امد و هیجان‌زده میشد میگفت "نچ نچ نچ" و سرتکان میداد :) تنها دلیلی که میدانم این نشانه‌ی لذت بود این است که بابا هم گاهی این کار را میکند. یکبار وقتی تواب آرش گفت " شنیده‌ام که باز برگشته‌ای، تاج سر گشته‌ای، به باغ صبر ما ثمر گشته‌ای" نچ نچ کرد. گاهی هم فرمان را رها میکرد و با دست به روبرو اشاره میکرد که یعنی "به به" :) آهنگ که تمام شد گفت "چه کلامی! چه شعری!" خندیدم.

آهنگ بعدی را از امیرجان صبوری پخش کردم. امیرجان صبوری از هرات است و لهجه‌اش حتی در آهنگ‌هایش هم پیداست. شاید نباید پخش می‌کردم. صبوری از آن هنرمند‌هایی است که باید خیلی اهل دل باشی که دوستش داشته باشی :) به هر حال پخش کردم. گفتم «ای آهنگ هم افغانی است مَگَم خوشتان خواهد امد» گفت «بذار بذار. من افغانی دوست دارم. افغانی‌ها رو هم دوست دارم» خندیدم. نمیدانستم چی بگویم. گفتم «زنده باشین». ولی خوشش آمد مثل اینکه. وقتی امیرجان صبوری گفت «از این سوی بهاران به دستِ گلِ باران، "سلام"ت میفرستم گل ِ لاله‌ی افغان» با خودش چندبار نچ نچ کرد. 

بعدی را از فرهاد دریا پخش کردم. همان آهنگش که میگه «در جستجویش دم به دم دریا به دریا میروم». کسی که از این آهنگ خوشش نیاید در دنیا نیست :) مگر میشد خوشش نیاید. 

در اسپاتیفای نوشتم "شجریان". آهنگ "آهای خبردار" از همایون شجربان آمد. طولانی بود. گوش دادیم. دیگر تقریبا رسیده بودیم خانه. وقت برای یک آهنگ دیگه داشتم. گفتم «آخرین آهنگ تاجیکی است.» گفت «آی زنده‌باد!» و با هم به آهنگ صدرالدین گوش دادیم. همانی که میگه «تو مال کی؟» وقتی رسیدیم گفت «به این میگن DJ» خندیدم. گفتم «تشکر. به مه هم بسیار کیف داد» گفت «انشالله که همیشه کیف کنی». خداحافظی کردیم و آمدم خانه.