من به آرلس گفته‌ام. به بابا هم همینطور. که "می‌دانستی آدم اگر در افغانستان رادیو را در موتر روشن کند آهنگ فارسی پخش می‌کنند؟ مثلا فرهاد دریا٫ جاوید شریف٫ این هنرمند های جدید. همه و همه فارسی!" هر دو لبخند مختصری زدند در جوابم. به نظرشان چیز عجیبی نمی‌رسید.    فکر اینکه وقتی رادیوی اتاقم را روشن کنم آهنگ فارسی پخش‌کنند به نظرم غریب می‌رسد. غریب و رویایی. دیروز که داشتم می‌رفتم دانشگاه٫ رادیو با یک خانم ایرانی به نام مسیح علی‌نژادی (شایدم نجاتی. تلفظ گوینده بد بود) مصاحبه می‌کرد. مسیح کتابی به نام "باد لای موهایم" wind in my hair چاپ کرده در مورد (در انتقاد به) حجاب اجباری در ایران. گوینده گفت مسیح در کتابش یک خاطره تعریف کرده از زمانی که آقای کاتمی‌ (خاتمی منظورش بوده حتما) سخنرانی می‌کرده و می‌گفته گوش دادن به صدای خواننده‌ی زن حرام است. مسیح از جا بلند میشه و ازش می‌پرسه که آیا خود خاتمی تا حالا به هنرمند های پاپِ خانم گوش داده؟ و همانجا شروع می‌کنه به خواندن یک آواز. گوینده ازش خواست که همان آهنگ را برای ما در رادیو بخواند. من در لاین دوم شاهراه آی ۳۵ بودم , رادیو به فارسی خواند " اگر خدا خدایا مرا بگریانی

من آسمانت را ز غم بگریانم

خدا خدا خدایا اگر به کام من جهان نگردانی

جهان بسوزانم"

قلبم فشرده شد.