در خجند سه روز بودیم. عصری که آنجا رسیدیم برای ۲ یا ۳ ساعت فقط دنبال هتل گشتیم. هتلی که اول میخواستیم برویم به قول تاجیکی‌ها معقول نشد. در این دو چند ساعت محمد و عمر داشتند مغز سر ما را میخوردند از شوخی زیاد. تصمیم گرفتم با دوستی با این بچه‌های سر به هوا آرامشان کنم. بلاخره یک هتل در یک موقعیت‌ عالی و قیمت عالی‌تر پیدا کردیم. من یک اتاق شخصی گرفتم و آنها یک اتاق شخصی دیگر. منتها آنها ۳ نفر بودند و من یک نفر. ۲۰ دالر از پول هتل مرا دادند!‌ هر چه اصرار کردم ندهند گوش نکردند. مسئول هتل با استدلال بر اینکه وقتی مرد است زن‌ها را صبر است، پول را از دست من نگرفت و از دست آنها گرفت. یک بالشت و پتو را از اتاق خودم دادم به آنها. اتاق‌های تمام هتل‌هایی که تا حالا درشان اقامت داشتم دو نفره بودند. اتاق یک نفره که فقط ۱ تخت داشته باشد اصلا ندیدم. دوش مختصر، وقفه کوتاه، بیرون رفتم. رفتم پارک کمال‌الدین خجند را دیدم. سریلیک را کم کم یاد می‌گرفتم. نوشته‌ی کنار یادبود را خواندم. مشت خاکی از شاعر خجند که چطور و فلان... . هوا داشت تاریک میشد. پارک را گشتم و برگشتم به هتل. از هتل همه با هم رفتیم سوار تله‌کابین شدیم. تا حالا تله‌کابین سوار نشده بودم. تجربه‌ی جالبی بود. بعدش رفتیم یک رستورانت و انواع و اقسام کباب را سفارش دادیم. اینجا دیگر عزت نفس من به ترکیدن رسیده چون پول نان و من هم گردن این خانواده افتاده. پیاده برگشتم به سمت هتل و در مسیر پیش نوشته‌ی I <3 khujand عکس گرفتیم. شب بود. عکس‌ها خوب نیامد. برگشتیم و هتل و تا جایی که یادم است فقط خوابیدم. روز بعدش صبح برای صبحانه بیدارم کردند. رفتم پایین که دیدم باز این بچه‌ها پدر و مادرشان را اذیت میکنند. چقدر من از بچه‌هایی که حرف را نمی‌فهمند متنفرم. هی هی ... هر بچه‌ایی که سیتا نمیشود. برای صبحانه یک چیزی داشتن شبیه crepe فرانسوی که لایش cheese curd گذاشته باشند. بد نبود. یک دانه تخم مرغ با یکی از همین کِرِپ‌ها خوردم. بیرون رفتیم که برویم قیراقوم! حدود ۳۰ دقیقه راه بود. در قیراقوم کشتی سوار شدیم. قبلش در بوستون کشتی سوار شده بودم ولی اینبار هوا کمی سردتر بود و بیشتر مزه داد. عکس‌های خوبی هم گرفتیم. بعدش water scooter سوار شدم با خاصیت. اینقدر دور رفتیم که شوهر خاصیت نگران شده بوده. خودش که از این چیزها می‌ترسید. اینهمه پول داد آخرش ده دقیقه هم داخل آب نبود. اینجا دیگر تَر شده بودیم که نگو. بهانه آوردم که دوایم در هتل جا مانده و میخواهم برگردم. همه با هم برگشتیم. من رفتم اتاقم و بچه‌ها دنبالم آمدند. لباس‌هایم را در بالکن پهن کردم. بچه‌ها را بردم که با هم آیسکریم بخوریم. آیسکریم نبود. پیتزا خوردیم و برگشتیم به اتاق من. بچه‌ها در اتاق بودند و من با آلدو در بالکن حرف میزدم. بچه‌ها خیلی دیر رفتند. دوتا بالشت سفارش دادم و فرستادم اتاقشان. روز بعدش صبح من زودتر بیدار شدم. رفتم صبحانه خوردم. بعدش رفتم سالن که مانیکیور بگیرم. کلا ۹ دالر شد. در حالی که در آمریکا کمتر از ۴۰ دالر مانیکیور نگرفتم. تمام شدم و رفتیم پنجشنبه بازار. از آنجا برای جرمی یک هدیه خریدم. آمدیم خانه. رفتیم پارک. از پارک زود آمدم هتل. خوابم برد. صبح زود برگشتیم به دوشنبه.