... تو میخواهی همه چیز را با هم داشته باشی. من سال اول دانشگاه رشتهام بیولوژی بود چون مادرم میخواست پزشک شوم. وقتی رشتهام را عوض کردم به چیزی که دوست داشتم، مادرم گریه کرد. سعی کرد با جنگ و دعوا منصرفم کند. به وضوح ازم ناامید شده بود. تو که میدانی تمام این سالها چقدر رابطهام با پدر و مادرم بیثبات بود. وقتی متوجه شدم برای تمرکز بهتر سال آخر باید از خانه بروم اوضاع خرابتر شد. حالا که هم نجوم را دارم و هم حمایت مامان و بابا را، تو را ندارم. نمیشود همه چیز را با هم داشت. بهش عادت کن ...
- //][//-/
- يكشنبه ۱۴ فوریه ۲۱
- ۱۸:۴۵